سامانه جامع شهدای دزفول

شهداء سنگ نشانند که ره گم نشود

0
کل حجم:تومان

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

0
کل حجم:تومان

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

0
کل حجم:تومان

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

شهید عبدالرضا رودبندی زاده

شهید عبدالرضا رودبندی زاده

نام پدر  حسین

سال تولد1334

تاریخ شهادت 1361.03.02

سن27

عملیات بیت المقدس

محل عروج خونین شهر

رسته عملیاتی پاسدار

محل دفن شهید آباد دزفول قطعه شهدا

تن حاضر بخشی از مصاحبه با «عبدالحسین روبندی» مرده شوی شهر دزفول در دوران موشک باران است که برای اولین بار در دنیای مجازی منتشر می شود.

من عبدالحسین روبندی ، در شهیدآباد دزفول مرده می شویم.

موشک­ها در محله چولیون[۱] ، در خیابان کوتیون[۲] ، ۶۴ نفر ، تیکه پاره ،

چیزیشون نه ممکن بود که بشویم . . .  نه ممکن بود که کفن . . .  نه ممکن بود که . . .

از کوچک و بزرگ ، از زن و بچه ، ۶۴ نفر را آوردند و گذاشتند روی دستم . . .

موشک ها را که زد ، آمدند خبر دادند که عبدالحسین ! ورخیز و بیا که موشک زده . . .

کجا را زده ؟ گفتن چولیون و کوتیونه . . .

خب ، رفتم.

حالا که رفتم ، می بینم تمام مسجد ، پر از لاشه اس. افتاده بر زمین . تک تک[۳] ، تیکه تیکه . . . .

از زن ، از مرد ، از بچه ، از طفل شیرخوار ، از کوچک ، از بزرگ ، ۶۴ نفر . . .

کاری به اون روز ندارم که ۸۴ نفر آورده بودند.

خب ، حالا عبدالحسین ! چکارشون بکنی ؟ نه! بیا ببینم چه باید بکنی؟

بعضی را غسل خاکی دادم.

بقیه هم دست ، پا ، سر بی تن . . .

با اینها تکلیف من چه بود؟

یک مرد دیدم که ۹ بار آوردنش .

اول یک دستش را آوردن ، دوم سرش را ، سیّم . . . ، تیکه آخرش را بعد از ۳ روز آوردن.

بچه شیرخواری را آورده بودند ، همه چیزش جدا .

دستش سوا ، پایش سوا ، سرش سوا . . .

پرسیدم این کجا بوده ؟

 گفتند زیر چرخ تراکتور پیدا شده .

زنی آوردند . . . می خواهم ببینم چه گناهی کرده بود . . .

سر طفلش از شکمش بیرون زده . . .  آیا سزاوار بود؟

بچه ای آوردند بدون سر . . .

پرسیدم : پس سرش کجاست ؟ گفتند سرش نیست .

گفتم : منتظرم تا سرش را پیدا کنید تا کنار تنش . . .

گفتند : نه حالا تو این را خاک کن . . .

خب ! آیا سرش پیدا شد ؟

نه ، از سرش خبری نشد که نشد .

بعد از ۷ روز مردی آوردند که هیچ بود . . .

«بینی و بین الله» هیچ بود .

قصاب هم با لاشه اش چنین نمی کنه . . .

آهان ، یادم رفته بود ، پیرزنی میان لاشه ها بود . زنده !

زود خبر کردم ، بردنش بیمارستان .

آیا زنده ماند؟ نه .

گفتن آجری در شکمش رفته بوده . . .

دوباره آوردنش.

 پس!خواهش دارم از ملت . دلم دیگر نواره[۴] ندارد .

به قبرستون نمی مونم.

خودم احتیاج دارم کسی بیاید و خاکم کند .

خجالت می کشم از شاخ شمشادهای زیر دستم. . .

من دیگر مرده نمی شویم . . .

این شهر دیگر مرده شور ندارد.

تو رو به خدا همت کنید . غیرت کنید. آمریکا را وردارید

عرضی ندارم ، غیراز سلامتی همه تون. ان شاء الله

                              بسم الله الرحمن الرحيم

الذين امنو يقاتلون في سبيل الله والذين كفرو يقاتلون في سبيل الطاغوت فقاتلو اوليا الشيطان كان ضعيفا

 موضوع : وصيتنامه اينجانب عبدالرضا رودبندي زاده فرزند حسين شماره شناسنامه 343 تولد 1334

حدود 27 سال از عمرم ميگذرد و احساس ميكنم در اين مدت عمرم خدمت شايسته اي براي اسلام نكرده ام  و شايد با مرگم بتوانم خون ناقابلم را فداي اسلام نمايم و مورد بخشش خداي متعال قرار بگيرم و خوشحالم كه توانستم جان خود را في سبيل الله فداي اسلام و قرآن نمايم . خانواده ام بدانند كه تمام هستي و نيستي از آن خدا ميباشد و ما بندگان ضعيف او هم به اراده و خواست او آفريده شده ايم و هر وقت مقرر بداند ما را پيش خود ميبرد.((انا لله و انا اليه راجعون)) پس بنابراين من از آن كسي نبوده ام كه پس از رفتنم ناراحت شود و فقط بنده ضعيف خدا بوده و مرا بسوي خود برده است و بدانيد كه من اولين كسي نيستم كه جان خود را فداي اين انقلاب اسلامي كرده ام بلكه هزاران نفر از من بهتر اين راه را رفته اند و خواهند رفت و خواهشمندم شهادت من باعث ناراحتي شما نباشد و از خداي بزرگ بخواهيد و دعا كنيد كه تمام ما را ببخشد و به صراط مستقيم هدايت كند و از شما تقاضا ميكنم كه هميشه وقت بياد خدا باشيد و بدانيد كه سرانجام زندگي مرگ است و در اين دوران كوتاه عمر فقط مورد امتحان خداوند قرار ميگيريم و از شما ميخواهم كه از اين انقلاب اسلامي پشتيباني كنيد و امام خميني را ياري كنيد و از اسلام و قرآن حفاظت كنيد از پدر و مادر و همسر و فرزند و برادران و خواهران و تمام خويشاوندان و دوستان طلب بخشش مينمايم و اميدوارم اگر از بنده در اين دوران زندگي ناراحتي و يا كم لطفي ديده اند به بزرگي خودشان مرا عفو كنند كه خداوند عفوكنندگان را دوست دارد.

توصيه به همسرم :

اميدوارم حجاب تو زينتت باشد و به راه فاطمه(س) و زينب (ع) كه همان راه اسلام ميباشد ادامه بدهي و به ياري خداوند بتواني فردي متعهد به اسلام و مادري فداكار باشي و پسرمان حمزه را با تربيت اسلامي فردي مومن به اسلام و متعهد به قران و چون حمزه مبارز پرورش بدهي و با صبر و استقامت بيشتر بتواني مسئوليت سنگيني را كه بگردن شماست با موفقيت به انجام برساني و اميدوارم همانطوريكه بنده از شما راضي هستم خداوند هم از شما راضي باشد انشاءالله.

سفارشي به برادران پاسدار و ديگر همرزماني كه در جبهه حق عليه باطل مبارزه ميكنند:

برادران عزيزم همانطوريكه امام ميفرمايد با قاطعيت جلو برويد ما پيروزيم چون بر حقيم و بفرموده امام حسين(ع) كه ميفرمايد : ((انا الحيوة عقيدة و جهاد)) و زندگي را جز عقيده و جهاد در راه آن نميداند شما هم به اطاعت از آموزگار بزرگ شهادت اين عقيده را در عمل پياده كنيد و تا پيروزي نهايي و نجات مستضعفين جهان از زير سلطه مستكبران و ابر قدرتها و كوبيدن تمام ظالمان و طاغوتيان زمان سلاح را  زمين نگذاريد و پشت سر امام خميني كه رهبري او همچون امام حسين(ع) ميباشد حركت كنيد و پيش برويد كه انشاء الله پيروزي از آن ماست . بار خدايا تو را شاهد ميگيرم كه رفتن بنده كه فقط وفقط براي رضاي تو ميباشد و براي احياي دين تو و دستورات تو و ياري نمودن رهروان تو ميباشد . به اميد پيروزي نهايي انقلاب اسلامي در سراسر جهان به رهبري امام خميني و زمينه ساز ظهور ولي عصر(عج)  همگي شما را بخداي بزرگ ميسپارم                        والسلام

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا