سامانه جامع شهدای دزفول

شهداء سنگ نشانند که ره گم نشود

0
کل حجم:تومان

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

0
کل حجم:تومان

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

0
کل حجم:تومان

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

شهید محمد رضا ظفری پور

بیوگرافی شهید:

نام ونام خانوادگی شهید:محمدرضا ظفری پور

نام پدر:محمد علی

محل تولد:دزفول

محل شهادت:جبهه شرهانی

تاریخ تولد:1345

تاریخ شهادت:1361/9/12

عملیات منجر به شهادت:محرم

نحوه شهادت:

وصیت نامه شهید:

« پدر و مادر عزیزم!  بعد از شهادت من که راه حق را جسته و در آن راه پا گذاشته و به آرزوی خود رسیده‌ام، عزاداری نکنید و در شهادت من صبر کنید؛ چون صبر در عزای شهید اجری عظیم دارد و وقتی که شهید شدم مپندارید که کشته شده ام بلکه شهید زنده است و در بارگاه خدای خویش روزی می‌خورد.

پدر و مادر عزیزم به حرفهای امام بیش از پیش گوش دهید و به حرف‌های امام به طور احسن عمل کنید. شهید مانند شمع است که می‌سوزد و اطراف خودش را روشن نگه می‌دارد و خود می سوزد و راه را برای دیگران باز می‌کند و امید دارد که دیگران راه او را ادامه دهند تا خونی که برای رسیدن به هدفش داده و ریخته بی‌فایده زمین نریخته باشد»

خاطراتی از شهید:

اجازه رفتن را گرفتن برای محمد رضا سخت بود. در مقابلش هم مخالفانی داشت و هم موافقانی ، اما بالاخره شد آنچه او می خواست و امضای بابا خورد پای برگه ی رضایت نامه ی فرزند. امضای «محمد علی ظفری پور» زیر برگه ی اعزام «محمدرضا ظفری پور»

محمدرضا شال و کلاه کرد و کوله اش را انداخت روی شانه و رفت برای محرم! عملیات محرم را می گویم. آذرماه ۱۳۶۱. از مسجد پاسداران رفت پادگان کرخه تا آماده شود برای اینکه پنجه در پنجه ی دشمن بجنگد و چیزی نگذشت که ۱۲ آذرماه، حوالی اربعین حسینی ، خونش ریخت روی خاک های سرد «شرهانی» و پیکرش روی شانه های رفقایش بدرقه شد تا خانه ی آسمانی اش در شهیدآباد.

و همینجا بود که توازن فرزندان «محمدعلی» به هم ریخت و آرامشش و اگر صبری نبود که خدا در وجود او و اهل خانه اش ریخته بود، خدا می دانست چه چیزهای دیگری از آن زندگی به هم می ریخت.

مجموعه ای از تصاویر شهید:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا