نام و نام خانوادگی:غلامعلی آهوزاده
نام پدر:محمد
تاریخ تولد:۳۹
تاریخ شهادت:۱۳۶۳/۱/۱۰
محل شهادت:جزیره مجنون
نام عملیات:خیبر
ذکر عملیات:یا محمد رسول الله
معمولاً روزه بود. با سفره هم که همنشین می شد، همسایه ی قانعی بود. هیچ وقت نشد سیر غذا بخورد. همیشه کم می خورد، اما بسیار زِبر و زرنگ و تر و فرز بود. با آن صورت لاغر و قامت استخوانی اش همیشه می گفت: « بدن که سبك باشه ، جنب و جوش آدم ، راحت تره…» گاهی هم که مجلس کمی خودمانی تر می شد، دلیل خورد و خوراک ناچیزش را ، ادراک حال و روز فقرا عنوان می کرد.
صدای اذان برایش خط پایان همه ی کارهایش بود. داشت وضو می گرفت و آرام لبهایش به ذکر تکان می خورد که دستی خورد روی شانه اش : «برادر! بلندتر بگو ما هم فیض ببریم!»
سرش را برگرداند و چشمش افتاد به «حسن باقری» که شانه به شانه ی «غلامعلی رشید» ایستاده بود. لبخند حسن باقری در چهره ی غلامعلی منعکس شد و همدیگر را در آغوش گرفتند. بعد از نماز حرف «دالپری » و «سپتون» بود ؛ حتی تا بعد از جمع شدن سفره ی ساده ی ناهار. همیشه مشورت و راهکارهای غلامعلی گره گشا بود.
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز بر هيچكس پوشيده نيست كه نظام جمهوري اسلامي دارد از حقانيت خود كه همانا حقانيت خون هزاران شهيد و معلول است، دفاع مي كند.
اين حقير به پيام (هل من ناصرا ينصرني) رهبر لبيك گفته و به جبهه مي روم. اميدوارم كه خداوند با آمرزش و رحمت بي نهايت خود، فوز عظيم شهادت را نصيبم گرداند. از تمام دوستان و آشنايان مي خواهم كه تماس خود را با قرآن، نهج البلاغه، صحيفة سجاديه مستدام نمايند.
فرزندم محمد را بخوبي تربيت نمائيد و به او بگوئيد كه پدرش پاسدار انقلاب اسلامي بوده و او نيز هميشه پاسدار انقلاب و اسلام باشد.
روحش شاد و راهش مستدام باد