سامانه جامع شهدای دزفول

شهداء سنگ نشانند که ره گم نشود

0
کل حجم:تومان

No products in the cart.

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

0
کل حجم:تومان

No products in the cart.

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

0
کل حجم:تومان

No products in the cart.

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

شهید عبدالعلی کرمی

بیوگرافی شهید:

نام ونام خانوادگی شهید:عبدالعلی کرمی

نام پدر:غلامعلی

محل تولد:دزفول

محل شهادت:بستان

تاریخ تولد:1342/3/21

تاریخ شهادت:1360/9/8

عملیات منجر به شهادت:طریق القدس

نحوه شهادت:ترکش توپ

وصیت نامه شهید:

خاطراتی از شهید:

تمام افراد خانواده و همسایه ها بسیج شده بودند تا من را پیدا کنند با تمام بیمارستان های کشور تماس گرفته تا بالاخره من در اصفهان پیدا کردند.
حاج مهدی برادرم و هر دو تا داییم و یکی از دوستان داییم با ماشین آمدند دنبال من .بعد از ده روز صبح دیدم برادرم از در اتاق وارد شد و بعد هم بقیه . بعد از احوال پرسی منتظر آمدن دکتر شدند و به او گفتند من را مرخص کند ولی دکتر مخالفت کرد .
پچ پچ ها شروع شد و همه به دنبال دکتر رفتند بیرون و بعد چند دقیقه دکتر آمد داخل اطاق و گفت با مسئولیت خودتان مرخص می شود . بعدا حاج مهدی گفت وقتی ماجرای شهادت عبدالعلی را به دکتر گفته بودند او پذیرفته بود با مسئولیت خودمان مرا مرخص کند .
پیش از ظهر از اصفهان حرکت کردیم شب رسیدیم دزفول . در تمام طول راه وقتی از حال عبدالعلی می پرسیدم همه رو برمی گرداندند و فقط دوست داییم می گفت حالش خوبه .
وقتی رسیدیم دزفول بجای اینکه به خانه خودمان برویم مرا به خانه داییم که در همسایگی ما بود بردند . وقتی وارد خانه شدم تمام خانه پرده‌ های سیاه زده شده بود با تعجب پرسیدم چه خبره ؟ با دیدن پدر مرحومم و گریه ایشان متوجه قضایا شدم بی تاب و خجالت زده بودم نمی دانم چرا خودم را مقصر می‌دانستم از روی مادرم خجالت می کشیدم و خیلی دلم می خواست ببینمش و قتی آمد ، چه آمدنی
هجده سال پیر شده بود هجده سال شکسته تر از آخرین باری که دیده بودمش کمرش به اندازه هجده سال خم شده بود ! تعجب نکنید مادری که فرزند رشید هجده ساله از دست بدهد باید به اندازه او پیر شود !
« از اینجا به بعد را دزفولی می نویسم .:»
وقتی آمد گفت: دا سلام دا سرت سلامت! دا دگه بی برار بیسیه! دا برارت تیکه تیکه بیسه ! دا سرت سلامت! دا سه برار رفتیه دو تا ورگشتنه! دا سرت سلامت! دا پا برارت بیسه چهار تیکه! دار تیر خورده مه سر برارت! دا سرت سلامت .!
سلام مادر ، مادر سرت سلامت ، مادر دیگر بی برادر شدی ، مادر برادرت تکه تکه شده ، مادر سرت سلامت ، مادر سه برادر رفتید و دو برادر برگشتید ، مادر سرت سلامت ، مادر پای برادرت چهار تکه شده ، تیر به سر برادرت خورده ، مادر سرت سلامت …

و این گونه قصه ما به سر رسید در حالی که عبدالعلی برادرم داوطلبانه به روی مین رفته بود مینی از نوع والمر و در عین حال یک تیر به گوش چپ اصابت و گوش راست خارج شده بود و تمام ناحیه سینه پر از ترکش‌ها مین والمر.

پایان

مجموعه ای از تصاویر شهید:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا