بیوگرافی شهید:
نام ونام خانوادگی شهید:غلامرضا ازیش
نام پدر:
محل تولد:دزفول
محل شهادت:شرق دجله
تاریخ تولد: 1343
تاریخ شهادت:1363/11/26
عملیات منجر به شهادت:عملیات بدر
نحوه شهادت:
وصیت نامه شهید:
يا عبادي الذين آمنوا ارضي واسعه فاياي فاعبدون. كل نفس ذائقه الموت ثم الينا ترجعون.(س، عنكبوت – آيه 570560)
السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
اينجانب غلامرضا آزيش فرزند محمد علي متولد 1343 به شمارة شناسنامه 236 صادره از دزفول
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله(ص) و اشهد ان علي ولي الله و من شيعه هستم و پيرو 12 امام معصوم و 14 معصوم را ولي خودم مي دانم و من از دوستان واقعي آنها هستم و دوستدار. دوستداران آنها مخصوصاً عزيزان بسيج و سپاه و رزمندگان، پس اگر كسي بگويد دوست غلامرضا هستم بايد دوست معصومين و دوستداران معصومين را دوست داشته باشد.
من در وصيتم چنين ميگويم اگر من كسي را خواسته ام امر به معروف كنم كرده ام و اگر نشده از خودم خارج داشته ام و حال با اين جبهه رفتن و اين شهادتها و اسارتها و مفقود شدنها به آن دسته كه مي مي خواهند راه را پيدا كنند وصيت مي كنم اينها چراغ است از روشني آنها استفاده كنيد و به عنوان وصيت قبول كنيد چون تقريباً حجت بر مردم تمام شده است چونكه راه از چاه مشخص است و حالا به خانواده ام ميگويم كه من يك كفن از خودم دارم و يك آيت الكرسي و يك عكس امام و يك مهر تربت كربلا در كمد پائين دارم آنها را پيدا كنيد و براي من قرار دهيد و در مراسم اضافي اسراف نكنيد كه همة اين مراسم به اندازة يك نظر رحمت خدا نيست و بعد از من، از من كسي بسوء استفاده كند ولي اين را بگويم كه جهنم خيلي مشكل است خانواده ام مواظب باشيد ترتيب وضع پولهايم از نظر خمس مشخص كنيد و من خمس 9 تومان را برج 8 هر سال داده ام و پولهائي كه بيشتر از 9 هزار تومان است بايد خمس داده شود و مال مردم هستند و مادرم مسئول پولهاي من است. و بعد از مادرم غلامعلي و به ترتيب برادرانم.
اگر كسي طلب پولي كرد به او بدهيد و همچنين اگر كسي گفت اين مقدار پول مال غلامرضا است از او بگيريد و اگر تشخيص داديد به او ببخشيد و اگر پولي پيش كسي دارم و او نمي داند مال حلال خودش است و اگر كسي را بايد چيزي بدهم از خانواده ام بگيرد و همچنين من همه كساني را كه مرا رنجانيده اند در راه خدا حلال ميكنم و به خدا ميسپارم، در پايان از همه خانواده ام درخواست عفو و بخشش مي طلبم و سلامي گرم خدمت برادران حسينيه شهيد محمدي عرض مي كنم و سلامي هم خدمت احمد و سلطان محمد.
والسلام
7/5/63 غلامرضا آزيش
خاطراتی از شهید:غلامرضا خود ساخته اي بود هميشه قرآنش همراهش بود و تلاوت قرآن را بعد از هر نماز عشق فراموش نمي كرد اخلاق او در خانه با خواهر و برادرانش بسيار خوب و مؤدبانه بود بطوري كه آنها اخلاق غلامرضا را سرمشق براي خود قرار مي دادند و در موقع برخورد با افرادي كه از انقلاب و ايدة او ايراد ميگرفتند قاطع و مؤدب برخورد ميكرد و در اين برخوردها هميشه نظرش هدايت طرف مقابل بود و ميگفت كه اينها تقسيري ندارند تا اينجا ميتوانسته اند كشش داشته باشند ولي ما نبايد اينها را جا بگذاريم و يا رها كنيم و اگر مشكلات كمتر بشود اينها هم كمتر مي شوند اخلاق او در ميان دوستان نمونه بود زيرا او بسيار صبور بود و اين مؤمن ناراحتي را در دل داشت و لبخند رضايت بر لبانش بود مشكلات را مشكل بود كه بر او غلبه كند او در زمستانهاي سرد در ارتفاعات سفيد و بلند مريوان و بانه در مقابل ضد انقلاب داخلي و خارجي مقاومت كرد و در همانحال در تابستان كه گرماي آن انسان را بياد لبان تاول زده ياوران حسين(ع) در روز عاشورا مي انداخت، غلامرضا دشتهاي كوشك و شلمچه را در مينورديد. او هميشه خدا را ناظر اعمالش مي دانست و در دنيا فقط به يك چيز چشم دوخته بود، لبخند رضايت دوست و ميدانست كه در شبهاي عمليات و روزهاي تنهائي و شناسائي پشت مواضع و ميادين مين دشمن ميتوان خدا را خنداند. خداوند بر تنهاي بي سر و قلبهايي كه ياوري بجز او ندارند چشم مي دوزد و ميخواهد، و انساني كه فقط براي او گام بردارد و چشم از دنيا و آنچه در اوست بريده باشد براي همين غلامرضا بذر عشق و ايمان را از وجود خود در قلب برادران مي كاشت و لبخندي هميشه بر لب داشت كه اين لبخند در شبها به اشك تبديل مي شد از عشق به خدا و شناخت زيبائيهاي او
مجموعه ای از تصاویر شهید:





