شهید : محمد رضا مجلل
نام پدر : عبدالنبی
تاریخ تولد : 48
تاریخ شهادت : 1365.10.4
تاریخ برگشت پیکر : 1377.02.11
سن : 17
عملیات کربلای : 4
محل شهادت : جزیره سهیل
رسته عملیاتی : بسیج
محل دفن شهید آباد دزفول
بمب روحیه
در عملیات والفجر۸ ، بنده، عبدالمحمد مشاک، امیر ناجی، حسین بویزه و عبدالمحمد قصری زاده در یک قایق بودیم و در قایق کنار من فرج اله پیکرستان، مصطفی کمال، محمدرضا مجلل و سید مجتبی صایبی نیا.
آتشبار بی امان توپخانه ایران بر روی مواضع عراق شروع شد.
تیربارهای عراق نیز بی هدف شلیک میکردند و توپخانه و خمپاره های عراق نیز با حجم آتش زیاد پاسخ می دادند.
محشری برپا شده بود ، در آن بحبوحه محمدرضا مجلل، شیرین کاری اش گل کرده بود، پاشنه های پا را به کف قایق می زد و ادای بچه های ترسو و گریان را درآورده بطوری که خنده دیگران را باعث شود، صدا می زد: مامان!… مامان!… من مامانمو می خوام!… چرا زور دارید منو می برید عملیات!… و مصطفی کمال هم با بدنه قایق طبل گود زورخانه می زد و شعر حماسی می خواند…
من در آن لحظه ی پر هیاهو دیدم که چقدر مرگ در نظر اینان حقیر است
بسمه تعالي
وصيتنامه شهيد محمد رضا مجلل
الحمد الله رب العالمين و السلام علي خير خلقه محمد(ص) واله الطاهرين اري اي برادر و خواهر مسافرم ، همين است راه ، هر نفس مزه مرگ را خواهد چشيد ، براي آنهايي كه راه فلاح جستند و رفتند خدايا پروردگارا نظري كن ، عنايتي كن كه سخت محتاجيم به رحمت تا دريابيم كه كيستم .
ز كجا امده ام ، امدنم بهر جه بود
به كجا ميروم ، آخر ننمائي وطنم
تو در دنيا مسافر موقتي هستي كه تنها يك وظيفه داري و آن اين است كه با يك هدف زندگي و با همان هدف بميري ، (يعني الله )
سلام بر تو اي دوست : دوستي كه در تمام خوشيها با من و در تمام مشكلات نيز با من بودي ، به تو وصيتي دارم ، در زندگي هيچوقت با دوست نادان دوستي مكن چونكه دوست نادان انسان را رسوا ميكند ، برادرا اين وقت با ارزشت را صرف كارها و سخنان بيهوده مكن كه بعدا همانند ما پشيمان ميشوي ، برادر احترام به پدر و مادر را از ياد مبر كه بعدا همانند ما پشيمان و در مقابل خداوند سر افكنده ميشوي برادر در زندگي خود با افراد اخلاقي شايسته داشته باش كه با قانون اسلام و اخلاق پيامبران و ائمه اطهار(ع) مطابقت داشته باشد . احترام به خانواده شهدا را داشته باشيد و با آنان ديدارها داشته باشيد . التماس دعا
مادر : مادر ميدانم كه بعد از من تو خيلي برايم ناراحت خواهيد شد اما من اين را ميخواهم بگويم كه من لياقت آن را ندارم كه شما برمن گريه و زار ي كنيد … چون كه در تمام عمر نتوانستم براي شما فرزندي خوب وشايسته و آنطور كه خواسته بوديد باشم . در هر صورت مادر من از شما طلب بخشش دارم ، مادر ، مادر هر نفسي و هر انساني مزه مرگ را خواهد چشيد پس چه بهتر كه در راه خدا و با آبرومندانه مزه مرگ را بچشم مادر من ميدانم كه تو و پدرم سعادت مرا ميخواستيد اين راهي را كه من رفتم جز سعادت چيزي ديگر نبود ، از تمام زحمات شما متشكرم ،(التماس دعا)
پدرم : پدر عزيز و مهربانم كه شب و روز برايم زحمت كشيديد تا امانتي را كه خداوند به امانت به شما داده بود به اين حد رشد رسانديد من از شما طلب بخشش دارم كه نتوانسته ام جبران اين همه زحمات شما را بكنم پدر من از شما طلب بخشش دارم كه نتوانسته ام براي شما فرزندي شايسته باشم پس به بزرگواري خودتان ببخشيد . از تمام زحمات شما متشكرم (التماس دعا).
خواهر و برادرم : من از شما شرمنده ام و خجالت ميكشم كه بگويم مرا ببخشيد چونكه شما را خيلي ناراحت كرده ام و نتوانسته ام حق برادري خود را اداء كنم . برادر و خواهر بزرگوارم شما به بزرگواري خودتان اين بنده حقير خدا را عفو كنيد . در ضمن از تمام دوستان و خويشان طلب بخشش دارم . انشاءالله كه بزگواري خود خواهيد كرد . ببخش پدر در ضمن يك ماه و نيم نماز قضا دارم كه خواهش دارم آنها را برايم قضا كنيد و همچنين يك ماه روزه .
همچنين به كساني كه بايد پولي بدهم و يا چيزي بدهم اگر قابل بخشش است كه ببخشيد و يا از پدرم طلب كنيد.
والسلام
2/10/65 محمد رضا مجلل







